منو اون

آنقدرفاصله های میان ما زیاد است که دیدنت مانند روشن کردن کبریت درباد سخت است.

فاصله زیاد نمی شود

تو اگر آنجا من اینجا

تپش های قلبت شیشه را آرام نمی گذارد

که اشک هایت را من گریه میکنم

و احساس دستهایت سرم را نوازش می دهد

که رویاهایت را هم من در سر می پرورانم

فاصله از درکهایمان است نه از کوچه و جاده ها

تمام تصور توراهرشب در آغوش میکشد دستهایم

رویای من

 

 

+نوشته شده در دو شنبه 11 آذر 1392برچسب:,ساعت8:20توسط میترا | |

تو هیچگاه نخواهی فهمید

که من بایاد همان دقـــــــایقی که کنارهم بودیم ، ماه ها را که بی تو گذشت زنده مانده ام.....

+نوشته شده در یک شنبه 3 آذر 1392برچسب:,ساعت8:55توسط میترا | |

نمی توانم از عشقم برایت بگویم،این است داستان من .آوازی عاشقانه خواهم خواند

تنها برای تو گرچه هزاران فرسنگ دوری اما این احساس نیرومند است نزد من بیا

مراچشم انتظار مگذار.شبی دیگر بی تو اینجا باشم دیوانه خواهم شد

دیگری نیست هیچ کس دیگری نیست هیچ عشق دیگری نمی تواند جای تورا بگیردیابا زیبایی تو برابری کند 

همچنان خواهم خواند تا روزی که تورا با آواز عاشقانه ام افسون کنم،

این لحظه کجایی عشـــــــــــــــــق من؟

من تورا اینجا میخواهم ، قلب مرا که می تپد وبه نرمی زمرمه می کند دریاب

 تورا نزد خود می خواهم نزد من بیا

مرا چشم انتظار مگذار.......

 

+نوشته شده در پنج شنبه 30 آبان 1392برچسب:,ساعت9:13توسط میترا | |

امروز را به بـــــــــــاد سپردم

امشب کنارپنجره بیدار مانده ام دانم که بامداد امـــــــــــروز دیگری را با خودآورده

تامن تورو بسپارمت به بــــــــــــــــــــــــاد

+نوشته شده در سه شنبه 28 آبان 1392برچسب:,ساعت10:5توسط میترا | |

لبخندت را مدتیست ندیده ام

برای دلم لحظه ای بی بهانه بخند

زیباییش را از همین فاصله ها می فهمم......

+نوشته شده در دو شنبه 13 آبان 1392برچسب:,ساعت9:3توسط میترا | |